جدول جو
جدول جو

معنی قاسم مالقی - جستجوی لغت در جدول جو

قاسم مالقی(سِ لِ)
ابن علی بن محمد، شرف الدین تنملی فاسی مغربی، مکنی به ابوالقاسم 743- 811 هجری قمری / 1342- 1408 میلادی). در مالقه تولدیافت و در شهر فاس سکونت گزید. وی از فقهای مالکی اندلس است. مناسک حج بجا آورد و در قاهره وفات یافت. کتابی دارد به نام ’برنامج’، درباره کسانی که وی ازایشان علم و حدیث فراگرفته است. صلاح اقفهسی پاره ای از مرویات او را جمع آوری کرده و آن را ’تحفه القادم من فوائد الشیخ القاسم’ نام گذارده است. سخاوی گوید:وی به ابیات و قراآت و شعر آشنائی داشت. رجوع به الضوء اللامع ج 6 ص 183 و الاعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 13 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مالقی، احمد بن عبداﷲ بن حسن بن احمد بن یحیی بن عبداﷲ مالقی الولاده، انصاری القبیله، ملقب به قاری و مکنی به ابوبکر و مشهور به حمید، از افاضل قرن هفتم هجری است، نحوی کامل، فقیه، فاضل، ادیب، کاتب، قاری، محدث، ضابط، حافظ، شاعر ماهر و کثیرالبکاء و سریعالبکاء بود و در دین قدمی راسخ داشته و هرگز رغبتی به دنیا و صحبت دنیا ننموده و در خوراک و پوشاک نیز از حد اعتدال و احتیاط تجاوز نکرده است در اواخر عمر به عزم زیارت حج حرکت کرده و در مصر مورد تبجیل اهالی قرار گرفته و هم در آنجا بیمار گشته و بزرگان آن دیار و شاه مصر از او عیادت کرده اند، وی به سال 652 هجری قمری در 45سالگی در مصر وفات یافته و شاه و ارکان دولت در تشییع او حاضر بوده اند، از اشعار اوست:
مطالب الناس فی دنیاک اجناس
فاقصد فلا مطلب بقی ولاناس
وان علتک رؤس و از درتک ففی
بطن الثری یتساوی الرجل والراس
وارض القناعه مالا والتقی حسباً
فماعلی ذی تقی من دهره باس،
(از ریحانه الادب ج 3)،
رجوع به مالقی شود
لغت نامه دهخدا
(نِ)
ابن ولید مالقی مخزومی مکنی به ابومحمد. ابن خاقان گفته است: او مردی دانا و هوشیار و فقیه و مدرس و استاد و نیکوخط و امام اهل اندلس است و در ادب مقامی ارجمند و اشعاری بلند دارد و از آن جمله است:
صیّر فؤادک للمحبوب منزله
سم الخیاط مجال للمحبین
و لا تسامح بغیضاً فی معاشره
فقلما تسع الدنیا بغیضین.
ثلاثه یجهل مقدارها
الامن و الصحه و القوت
فلا تشق بالمال من غیرها
لو أنه درّ و یاقوت.
(از معجم الادباء چ مارگلیوث ج 6 ص 112).
ورجوع به اعلام زرکلی ج 2 ص 758 شود
لغت نامه دهخدا
(سِ کَ)
دهی است از دهستان حومه بخش گاوبندی شهرستان لار. در 2هزارگزی جنوب خاور گاوبندی و کنار شوسۀ سابق بوشهر به لنگه و در جلگه واقع است. هوای آن گرم مالاریائی است. 275 تن سکنه دارد. آب آن از چاه وباران و محصول آن غلات و خرما و تنباکو و صیفی و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا